چرا دیگران که بعد از من شروع به تغییر و باور سازی کرده اند خیلی سریع به خواسته هایشان رسیده اند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا دیگران که بعد از من شروع به تغییر و باور سازی کرده اند خیلی سریع به خواسته هایشان رسیده اند؟
چرا دیگران که بعد از من شروع به تغییر و باور سازی کرده اند خیلی سریع به خواسته هایشان رسیده اند؟
شاید بتوان گفت 70 درصد کسانیکه در دوره های موفقیت و ثروت شرکت می کنند در مرحله اول به خواسته هایی که مد نظرشان بوده نمی رسند و این چند دلیل دارد :
1-دلیل اول به ارائه دهنده های این دوره ها و محصولات بر می گردد ، فرقی هم نمی کند در چه زمینه های باشد.در همه جنبه ها،جذب ثروت،رسیدن به موفقیت-در بیزینس
و کسب و کار و یا در دوره های عزت نفس.فرقی نمی کند .متاسفانه بیشتر ارائه دهنده های این محصولات و دوره ها فقط قصد درآمد دارند و بس.برای تبلیغ دوره و
محصول خود یک درب باغ سبزی نشان افراد می دهند که گویی همین که تو پول را به حساب آنان واریز کردی توبه موفقیت و کسب ثروت و سلامتی و رابطه دلخواه رسیده
ای.هیچگونه مسئولیتی ،پاسخگویی،پشتیبانی از ایندوره و محصول (که بیشتر آنها کپی و تکرار وحصولات و دوره های دیگر است) خود ندارند.
البته باید حساب اساتید عالی و مبرز و صادق را از این دسته افراد جدا کرد که ما خود هم از دوره ها ،کلاس ها ،آموزش ها ی همین اساتید بهره ها برده ایم و سپاسگزار
آنها هستیم.متاسفانه این واقعیت است که در جامعه و اجتماعی که تقاضا برای محصولی زیاد باشد افراد سود جو هم به شدت افزایش می یابند تا از این آب گل آلود صید
خود را داشته باشند.
باید متذکر بشویم رسیدن به همه خواسته ها،آرزوها و رویاها صد در صد امکان پذیر است.به شرطی که طبق قوانین موجود آفرینش و کائنات عمل کنیم.هیچ درختی یک
شبه میوه نمی دهد.اعداد از 100 شروع نمی شوند.مفهوم انتگرال و مشتق و حد برای دانش آموز کلاس اول دبستان نامفهوم و گیج کننده است.اگر همان شروع مدرسه
در کلاس اول از این مفاهیم با دانش آموز صحبت می شود شاید از فردا سر کلاس هم حاضر نشود و قید درس خواندن را بزند.این دانش آموز ابتدا باید حروف الفبا را یاد
بگیرد. مفاهیم اولیه ریاضی (جمع و تفریق)را یاد بگیرد.
معلمی که جلسه اول درس راجع به دریافت مدرک دیپلم و لیسانس و دکترا حرف می زنند و یا بخواهد همیناول کلاس و مدرسه راجع به هندسه تحلیلی و شیمی آلی و جبر و
مثلثات بحث کند به نیت اینکه هم خودش و هم دانش آموزان زودتر به خواسته اشان(اینجا فارغ التحصیلی و ک و کسب مدارک عالیه است)برسند. به خود و دانش آموزان
و جهان خیانت کردهاند.قوانین را نادیده گرفته است
(( قوانین را نمی شود دور زد.سر قوانین نمی شود کلاه گذاشت.قانون پرداخت بهاء ))-
2- دلیل دوم خود دانشجویان دوره ها و آموزش ها هستند .که می خواهند خیلی سریع و بدون طی شدن مراحل رشد و تکامل تدریجی به تمام خواسته های خود
برسند.باورهایی گه گاهی 50 سال با آنها زندگی کرده ایم را یک شبه نمی شود از ذهن حذف کرد احتیاج به آموزش و تعلیم و تمرین و تکرار دارد.اما خبر خوب اینکه می
شود .می شود به تمام خواسته ها ،تاکید می کنم به تمام خواسته ها و آرزوها و رویاها برسیم .می توانیم ومیشود. دیر یا زود رسیدن به خواسته (راه های میان بر )هم به
عوامل مختلفی بستگی دارد که در دوره چهل قدم به تک تک آنها اشاره خواهیم کرد.
من یک همکلاسی داشتم که در 12 سالگی دانشگاه قبول شد. چون بسیار تیز هوش و باهوش و پر تلاش و درس خوان بود. می شود میان بر زد.جهشی خواند. به خود
دانش آموز و دانشجو و میزان آمادگی ها، توانمندی ها ،تعهد و تلاش و آموزش ها و تعلیم هایی که می بیند بستگی دارد.
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که بین معلم های دوران مدرسه یا اساتید دانشگاه یکی را خیلی قبول دارید و برایش به جهت باسوادی و میزان علم و اخلاق و برخورد و
شیوه تدریسش احترام می گذارید.بنابراین نقش استاد بی بدیل و انکار ناپذیر است که این مباحث توسط چه کسی و با چه انگیزه و انرژی بخواهد به شما آموزش بدهد .
شاید بدون اغراق بتوان گفت بعد از مادر (رتبه اول)و پدر( در مکان دوم) بیشترین نقش در شکل گیری باورها و افکار در همه جنبه ها را معلم و استاد(در جایگاه سوم)
دارد. برای من آقای آذرخش معلم ریاضی کلاس هفتم مدرسه جلال آل احمد همان معلم و استادی است که من را که از ریاضی متنفر بودم، حتی وقتی ریاضی پنجم دبستان را
با تک ماده و ارفاق نمره گرفتم و قبول شدم اما در ادامه عاشق ریاضی شدم و دبیرستان رشته ریاضی فیزیک ثبت نام کردم .تا دبیرستان و دانشگاه نمره ریاضی زیر 18
نداشتم. شاید باورش مشکل باشد ولی من همیشه احساس می کنم بدون ریاضی و جبر و مثلثات و انتگرال و مشتق و حد و هندسه نمیشود زندگی کرد.
باور دارم آفرینش مبنایش و بیس و پایه اش ریاضی است. بعدها متوجه شدم جهان وآفرینش و تمام موجودات زنده و غیر زنده همه دارای فرمول و معادله ریاضی هستند
و…چرا این اتفاق برای من که تا کلاس پنجم از ریاضی متنفر بودم ،افتاد.فقط و فقط بخاطر استاد عزیزم آقای آذرخش بود. اول بخاطر اخلاقش.مهربانی و دلسوزی وشوخ
طبعی اش-دوم بخاطر شیوه خاص تدریسش .یاد گیری و آموزش دانش آموزان بسیار برایش مهم بود.می گفت ما حقوق می گیریم(هرچند این حقوق در شان و منزلت ما
نیست ولی بهرحال ما مسولیت پذیرفته ایم و قبول کرده ایم.این جهان حساب و کتاب دارد نمی توانم به یادگیری شما بی تفاوت باشم) تنها کلاسی که ما حق داشتیم(بدون
اطلاع آقای احمدی مدیر مدرس)راحت باشیم. سوال کنیم ،واگر روزی هم آمادگی نداشتیم نمره منفی نمی گرفتیم.
و استاد می گفت حتما کاری برایت پیش آمده و فرمان مادرت را انجام داده ای.بعد از نزدیک چهل سال هنوزم هم وقتی به استادم فکر می کنم حس عالی و فوق العاده خوبی
به من دست می دهد.
ثبت نام در دوره چهل قدم -قدم دوم